محل تبلیغات شما
۵ شنبه غروب رفتم گوشیمو فروختم به یکی از آشناها دوستام و با پرداخت ۱۷۰۰ مابه التفاوت(که اونم از دوستی قرض کرده بودم)یه گوشی دیگه خریدم که به لطف خنگ بازی شوهر دوستم مخاطبام ازدست دادم و الان فقط مخاطبای معدود قبل سرکار رفتنمو دارم،راستش از دست دادن بدی هم نبود، یجورایی انگار سبک شدم،جمعه بعدظهر هم رفتم لیزر و کلی درد کشیدم ،موقع برگشت چندین ماشین میخواستن برسوننم ولی من منتظر بودم و سوار نشدم.غروب که برگشتم خوابم برد(بعدلیزر بدن خیلی بیقرار و خسته میشه)و خواب خیلی بدی دیدم(شب توی اتوبوس چندتا مرد خفتم کرده بودند و یکی دستامو از پشت گرفته بود یکی چسب میزد به دهنم یکی روبه روم وایساده بود و دهنش آب افتاده بود) و از خواب پریدم اما انگار که اکسیژن به مغزم نرسید و با تاخیر پریدم حس خفگی داشتم.فردا هم می رم دندون پزشکی ولی تنها،البته یه آقای وکیل میخواست باهام بیاد ولی من قبول نکردم و دیدم درست نیست اولین دیدارمان دندون پزشکی باشه،همکلاسی دانشگاه بود و ۱۹۰ قد داره،زندگیمو میدونه و گاهی پیام میده و خیلی مشتاقه منو ببینه ولی بعید میدونم دیداری شکل بگیره،چراش هم نمی گم.

اشكای من كی قراره تموم شه

سرخوردگی،دل مردگی

دل آشوب یعنی عمیقا بفهمی حتی بهترین حالت برای تو بدترین حالته

ولی ,یکی ,هم ,خیلی ,خواب ,پریدم ,بود و ,و با ,ولی من ,دندون پزشکی ,با تاخیر

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Rhonda's info سفره عقد آرزوها Engineering بازی ساخت خودم + معرفی انواع بازی مرکز نیکوکاری مسجد قائم آل محمد (عج) تور تایلند| تور بانکوک| تور پاتایا| تور پوکت نوروز 97 James's notes آشپزخونه 20 ثبت شرکت - ثبت برند - ثبت شرکت خاص حرفهایی هست برای گفتن (آرمان عقدك)